سقراط را پرسیدند: حکمت چه وقت در تو مؤثر افتاد؟
گفت: آن گاه که نفس خویش را کوچک شمردم.
سقراط را پرسیدند: حکمت چه وقت در تو مؤثر افتاد؟
گفت: آن گاه که نفس خویش را کوچک شمردم.
از دانشمندی پرسیدند: کسی که قرآن می خواند و نمی داند که چه می خواند، آیا هیچ اثری دارد؟ گفت: کسی که دارو می خورد و نمی داند که چه می خورد، اثر می کند؛ چگونه قرآن اثر نکند، بلکه بسیار اثر می کند!؟ پس چگونه خواهد بود، اگر بداند که چه می خواند.
از بزرگی پرسیدند: بزرگ ترین مصیبت ها کدام است؟
گفت: آنکه بر کار نیک توانا باشی و چندان انجام ندهی که از دست بدهی.
بزرگی را از نشانه بردباری پرسیدند.
گفت: ترک گِله و پنهان داشتن رنج.
بزرگی را پرسیدند: چگونه به این مرتبه از سروری رسیدی؟ گفت: با هیچ کس دشمنی نکردم، مگر آنکه میان خود و او، جایی برای آشتی باقی گذاشتم.
پادشاهی، حکیمان را فرا خواند و گفت: مرا چیزی بیاموزید که اگر بسیار غمگین باشم، در آن نگاه کنم و غم دل از بین برود و اگر بسیار شاد باشم، در آن نگاه کنم و فریفته روزگار نگردم. حکیمان مدتی مشورت کردند و سرانجام، نگینی بر انگشتری او ساختند که روی آن نوشته شده بود: «این نیز بگذرد».
وقتی دریاها در گودترین قسمت های زمین تشکیل شده اند، آموختم فروتنانه به خواری و پستی خویش در برابر تو اقرار کنم، تا خاکِ به گود نشسته وجودم، در بارش رحمت تو دریا شود.
هر بار که دستی برای دعا به سمت تو بالا برده ام، خطی بر نامه سیاه اعمالم کشیده ای. ای مهربان! این همه خطوط انگشتانم، چشم پوشی های توست.
اگر برگ ها را زرد نمی کردی و از شاخه نمی ریختی، چگونه سبزینه های تازه بهاری را تن پوش درختان می کردی و من با این شوق، هر روز خزان شدم تا روزی، بهار تو را دریابم.
وقتی ابرها برای گریه به آسمان پناه بردند و آفتاب تو تابید تا قطره ها را به ابر برگردانی، فهمیدم از هر دست که بدهم، از آن دست خواهم گرفت؛ اگر پناهنده نور تو باشم.
جایی در بهشت
روزی هارون از اِبن سَمّاک موعظه و پندی درخواست کرد. ابن سماک گفت: ای هارون! بترس از اینکه وسعت بهشت به مقدار آسمان ها و زمین است و برای تو،
به اندازه جای پایی هم نباشد.
مرحوم شیخ میگفتند: اگر آدمی، یک اربعین به ریاضت پردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین، هباءً منثوراً خواهد گردید.
بدان که در تمام عمر خود، تنها یک روز، نماز صبحم قضا شد، پسر بچه ای داشتم شب آن روز از دست رفت. سحرگاه، مرا گفتند که این رنج فقدان را به علت فوت
نماز صبح، مستحق شده ای. اینک اگر شبی، تهجدم ترک گردد، صبح آن شب، انتظار بلایی می کشم...
اشاراتی در عظمت قرآن
اگر درست به قرآن عمل می کردیم، با عمل خود دیگران را جذب می کردیم؛ زیرا مردم غالباً – به جز عدّۀ معدود – خواهان و طالب نور هستند.
قرآن، انسان را به غایت کمال انسانی می رساند. ما قدردان قرآن و عدیل آن: اهل بیت (علیهم السلام) نیستیم.
مدام به قرآن نگاه کردن، دوای درد چشم است
در محضر جمال العارفین آیة الله میرزا جوادآقا ملکی تبریزی
ضرورت تلاش جدی سالک برای بدست آوردن منافع اخروی:
اى انسان! اندكى به خود آى و انديشه نماى و ببين كه تو در رابطه با منافع اين دنياى دون و زبون، در حركات و سكنات خود آن گونه عمل مى كنى و مراقبت دارى كه آنچه پر سودتر است، بدست آورى؟! ....
حضرت مريم«سلام الله علیها» در حالی که روزهدار بود، سرگردان کوه و بيابان شده بود. حضرت عيسي«سلام الله علیه» براي به دست آوردن سبزی یا خوراکی دیگری که مادرش بتواند با آن افطار کند، از وی جدا شد. هنگام بازگشت دریافت که حضرت مریم«سلام الله علیها» دار فاني را وداع گفته است. با معجزه، مادر را زنده كرد و به او گفت: آیا تمایل داری به دنيا بازگردي؟ حضرت مریم«سلام الله علیها» در پاسخ گفت: آري دوست دارم به دنيا برگردم و دوباره نماز بخوانم و با خداي خود صحبت كنم. در شبهاي بسيار سرد وضو بگيرم و در روزهاي بسيار گرم روزهدار باشم. اين در حالي است كه جايگاه حضرت مريم«سلام الله علیها» در برزخ و قيامت، بهشت است. جايگاهي كه خداوند در مورد آن ميفرمايد:
«يُطافُ عَلَيْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَكْوابٍ وَ فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنْتُمْ فيها خالِدُونَ» [1]
براي مومنان كاسههاي زرين و كوزههاي بلورين دور ميزنند و در آنجا هرچه نفوس را بر آن ميل و اشتهاست و چشمها را شوق و لذّت مهيّا باشد و مؤمنان در آن جاويدان و متنعم خواهد بود.
در عين حال حضرت مريم«سلام الله علیها» به مقام لقاء خداوند رسيده است. از اینرو حاضر است بهشت و نعمتهاي بهشتی را برای راز و نياز با خداوند خود رها كند. برای ادامۀ معاشقه با خدا، تمایل دارد به دنیایی برگردد که در آن دنيا هیچ مالی ندارد. از خوراک و پوشاك و مسكن، برای او خبری نیست. ولی حاضر است برگردد و در روزهای بلند و گرم روزه بگیرد و در بیابان و صحرا با خدا راز و نیاز کند.
[1].الزخرف / 71
(پايگاه اطلاع رساني مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری مدّ ظلّه العالى: Web:www.almazaheri.org)
اگر انسان ایمان به هدف داشته باشد، حاضر است خود و نزدیکترین بستگانش را در معرض خطر قرار دهد.
«من بعد ما جائک من العلم»
(سوره 3. آل عمران آيه 61)
کافران می خواهند جلوی حق را با باطل بگیرند،
«لیدحضوا به الحق»
(سوره 18. كهف آيه 56)
غافل از آنکه باطل رفتنی است.
«إن الباطل کان زهوقا»
(سوره 17. إسراء آيه 81)
امام صادق (عليه السلام):
خوش ترین آسایش، نومیدی ازمردم است.
(مشکاة الأنوار، ص۳۲۴)
دل آرام و نفس مطمئنه، با ذکر خدا به دست می آید.
«ألا بذکر الله تطمئن القلوب»
(سوره 13. رعد آيه 28)
و بهترین ذکر خدا نماز است.
«أقم الصلاة لذکری»
(سوره 20. طه آيه 14)
در انگیزه، با بهترین نیت که اخلاص و قصد قربت است، عمل خود را رنگی الهی دهیم.
«و من احسن من الله صبغة»
(سوره 2. بقره آيه 138)
رزق به دست خداست و زیادی جمعیت و فرزند عامل فقر نیست.
«نحن نرزقهم و ایاکم»
(سوره 17. إسراء آيه 31)
اگر انسان، دلی برای فهمیدن داشته باشد، تمام هستی برای او کلاس معرفت است.
«تبصرة و ذکری لکل عبد منیب»
(سوره 50. قاف آيه 8)
هر کس با فکر، زبان و عمل خویش، دین اسلام را یاری کند، خداوند نیز او را حمایت می کند.
«إن تنصروا الله ینصرکم»
(سوره 47. محمد آيه 7)
انفاق، تنها پاداش اخروی ندارد، بلکه سبب رشد و تکامل وجودی خود انسان می گردد.
«مثل الذین ینفقون»
(سوره 2. بقره آيه 261)
نیکوکاران، محبوب خداوند هستند.
«والله یحب المحسنین»
(سوره 3. آل عمران آيه 148)
در انتخاب راه، آینده نگر باشیم.
«مودة بینكم... مأواكم النار»
(سوره 29. عنكبوت آيه 25)
روزه، زمینه ساز هدایت انسان و سپاسگزارى اوست.
«لتكبّروا اللَّه على ما هداكم و لعلّكم تشكرون»
(سوره 2. بقره آيه 185)
امام صادق (عليه السّلام):
مكارم اخلاق دنيا و آخرت سه چيز است: پيوند با كسى كه از تو بريده، عطا كردن به كسى كه از تو دريغ داشته و عفو از كسى كه به تو ستم كرده است.
(ارشاد القلوب، ص362)
امام سجاد (سلاماللهعليه) ماه مبارك رمضان را عيد اولياء الله مىداند. در صحيفه سجّاديه دعايى درباره مقام دعا و وداع ماه مبارك رمضان وجود دارد كه در مقدمه اين دعا حضرت كليّات نعمتهاى الهى را مىشمارد و اينكه بخششهاى خداى سبحان ابتدايى است، نه از روى استحقاق. بعد از آن مقدمه مىفرمايد: يكى از بهترين بخششهاى خداوند سبحان، ماه مبارك رمضان و روزه اين ماه است(1). شاعر مىگويد:
عارفان هر دمى دو عيد كنند عنكبوتان مگس قديد كنند(2)
كار عنكبوت آن است كه بتنَد و با اين تارها مگس را صيد كرده قديد و قورمه درست كند. او كارش غير از ذخيره كردن چيز ديگرى نيست؛ اما عارف در هر دم و هر نفس دو عيد دارد كه سعدى گفت:
هر نفسى كه فرو مىرود ممدّ حيات است و چون بر مىآيد مفرّح ذات؛ پس در هر نفسى دو نعمت موجود است و بر هر نعمتى شكرى واجب.
لذا عارف در هر دم دو عيد دارد. و بهترين دمى كه انسان دارد در ماه مبارك رمضان است كه «أنفاسكم فيه تسْبيح» نفس كشيدن در اين ماه «سبّوحٌ قُدّوس» گفتن است.
اين كه در آخر ماه مبارك رمضان عيد فطر مىگيرند، چون جايزههاى يك ماه را به ما مىدهند، كه در حقيقت محصول ماه مبارك رمضان است. ضيافة الله، لقاء الله را به دنبال دارد. پس عظمت از آنِ ماه شوال نيست؛ بلكه عظمت از آنِ ماه مبارك رمضان است كه نتيجه يك ماهه را در روز عيد مىدهند.
روز عيد است و من مانده در اين تدبيرم
كه دهم حاصل سىروزه و ساغر گيرم
1. صحيفه سجاديّه، دعاى 45.
2. ديوان سنايى غزنوى. («قديد» گوشت مانده و خشك را گويند).
(حكمت عبادات، صفحات 166 ـ 167)
آنها که براي ورود به بهشت و براي استفاده از ميوه هاي دلپذير آن روزه مي گيرند تنها نوعي سوداگري دارند. از موارد فرق بين روزه و ساير عبادات همين است که درباره اعمال ديگر، ملائکه الهي هنگام مرگ به استقبال مومنين مي آيند و درهاي بهشت را باز مي کنند و مي گويند که از هر دري که خواستيد بفرماييد، اما درباره روزه دار خداي سبحان فرمود: من خودم جزا مي دهم.
(حکمت عبادات، ص133)
تعداد صفحات : 10